اس ام اس رمانتیک عاشقانه



اس ام اس رمانتیک عاشقانه


 گفته بودند که گنج در ویرانه هاست

راست گفتند چون وجودت در دل ویران ماست !

-----------

دیدی ای حافظ که کنعان دلم بی ماه شد

عاقبت با عشق و غم کوه امیدم آب شد

گفته بودی یوسف گمگشته باز آید ولی

 یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد

-----------

درون دلی که پیدا نیست / پر از زندان و زندانیست

تو را محکوم دل کردم / نمیدانم دلیلش چیست

سبب شاید همین باشد / بدون تو نباید زیست

-----------

تنهایی ات را از تو گرفتم ، در خنده هایم شریکت کردم

نگفته بودی بازرگان عشقی ، من از کجا می دانستم سود من تنهاییست . . .

-----------

آرزو دارم بهاران مال تو / شاخه های یاس خندان مال تو

گرچه درویشان تهی دستند ولی/ ساده بودن های باران مال تو

-----------

دعا کردم تو تنها مال من شی / تو تعبیر قشنگ فال من شی

دعا کردم بدونی چشم به راتم / هنوز دلبسته بغض صداتم

 اگه بازم دلت با دیگرونه / چشات دنبال از ما بهترونه

بزار با یاد تو دلخوش بمونم/ فقط دلتنگیات با من بمونه . . .

-----------

ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت

ندارم من دلی جز عاشق تو / نباشم من دمی جز در پناهت . . .

-----------

بر لب دریای حسرت خانه ای دارم قدیمی

از تمام دار دنیا دوست دارم صمیمی

گاه و بیگاه یادی از ما میکند

با مرامش شرمسارم میکند . . .

-----------

در دوری لذتی است که در با هم بودن نیست

 چون در با هم بودن ترس از فراق است و در دوری شوق دیدار . . .

-----------

ناسپاس از عشق پاکت نیستم

من که عمری با خیالت زیستم

 دوستت دارم به جان تو قسم

روی حرفم تا ابد می ایستم!

-----------

تو که باشی بس است

مگر من جز “نفس” چه میخواهم !؟

 -----------

تقدیر من فقط با تک تک بوسه های تو

بر روی پیشانی ام نوشته شده

تو باید باشی تا با لبهایت

آن را برای من رقم بزنی . . .

-----------

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را

او که هرگز نتوان یافت همانندش را

قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت

مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را !

-----------

هوا هر چقدر هم زمستان باشد

مهم نیست آغوش تو تابستانِ من است . . .

-----------

یادت تمام هستیم را در خودش گم میکند

مجنونتر از مجنون مرا در چشم مردم میکند

من بی حضورت ، “با تو” در یک خانه در ذهنم قرین

یاد تو قلبم را پر از حس ترنم میکند . . .

-----------

حالا که باید چیزی را گم کنم

چه چیز بهتر از گورم

چه جا بهتر از آغوشت . . . !

-----------

تو را خودم چشم زدم

بس که نوشتمت میان شعرهایم

بی‌آنکه

اسپند بچرخانم

میان واژه‌ها . . .

----------- 

آغشته به “تو” میشود

روحم ، نفسم ، بند بند وجودم

وقتی در حصار دستانت بوسه باران میشوم . . .

-----------

در انتظار آغازی دیگرم ، انتخاب مجدد جفت ها !

شاید این بار نوحی بیاید ، مرا برگزیند در کنار “تو” !

-----------

دلم “قُرص” است

وقتی ..

مُسَکِنم تویی !