حرف های خودمانی از جنس واقعیت!

حرف های خودمانی از جنس واقعیت!

حرف های خودمانی از جنس واقعیت! شاید شما هم حرفی در سینه دارید که باید برای کسی بگویید، ناگفته هایی که عزیزان برای ما فرستادن،شما عزیزان هم ناگفته های زندگی خود را حتی به صورت ناشناس هم برای ما ارسال کنید. مجموعه ای از ناگفته ای گرانبها را به عنوان گنجی در بهرا به یادگار نگه خواهیم داشت


کاش همسرم بودی

وقتی تو آشپزخونه ی کوچیکمون

غذا میسوخت

شیر سر میرفت

بشقاب میشکست

توهم مث مردای قدیمی

داد میزدی

دختر حواست کجاست

منم میگفتم

به شما آقا ... 


متاهل ها میخواهند طلاق بگیرند

مجردها دوست دارند ازدواج کنند

کودکان میخواهند زود بزرگ شوند

بزرگتر ها دوست دارند به دوران کودکی برگردند

شاغلان از شغلشان مینالند

بیکارها دنبال شغلند

فقرا حسرت ثروتمندان را میخورند

ثروتمندان از دغدغه مینالند

افراد مشهور از چشم مردم قایم میشوند

مردم عادی میخواهند مشهور شوند

سیاه پوستان دوست دارند سفید پوست شوند

سفید پوستان خود را برنزه میکنند

هیچ کس نمیداند تنها فرمول خوشحالی این است :

"قدر داشته هایت را بدان و از آنها لذت ببر"

--------------------------

“عزیز بودن” جرم نیست
امتیازیست که “تو” در قلب من داری و “خیلی ها” ندارند...

--------------------------

بودنت هم
مرا باز نمی گرداند...
آنچه نباید
اتفاق افتاد...
من
دیگر
تن
داده ام
به تنهایی

--------------------------

دلم سیـــــــــگـــــــار می خــــــــــواهد ولی نه برای کـــــــــشیــــــــدن !!!!!
برای داغ کردن دستـــــی که خوبـــــی میکند ! 

--------------------------

به خودت می آیی،
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند،
نه دستی که شانه هایت را بگیرد،
نه صدای که قشنگ تر از باد باشد
تنهایی یعنی این...

--------------------------


هر انسانی عطر خاصی دارد
گاهی
عجیب بوی خدا میدهند
مثل مادر


--------------------------

به سلامتی بازی های کامپیوتری که یادم دادن
هر وقت دشمن دیدم یعنی دارم راهو درست میرم !