بچه: پدررر…گشنمه!

فامیل: عزیزم پول ندارم واست شیر خشک بخرم،ما شامگاهیم میفهمی؟ شامگاه!!

مجری: ما شامگاهیم؟ تو اصلاٌ میدونی شامگاه به چی میگن؟

فامیل: بله،به ما بدبخت بیچاره ها میگن که فقط گاهی شام میخوریم!

مجری: فامیل تو ادبیات تو مدرسه چند میشدی؟

فامیل: آقای مجری یه چیزایی هست که آدم نمیتونه جلو بچه بگه،پررو میشه!

مجری:اصلاٌ کی گفته ما بدبختیم؟

فامیل: ما بدبخت نیستیم!؟ ما که پنج شیش خط پایین تر از خط فقریم! تازه اگه یارانه مونو قطع کنن کلاٌ میریم صفحه بعد!


------------------------


فامیل: آقای مجری بفرمایین…این کادو رو واس شما گرفتیم…

مجری: ای بابا دستتون درد نکنه،راضی به زحمت نبودم

فامیل: اتفاقاٌ ما خودمون هم راضی نبودیم،یه جورایی در برابر عمل انجام شده قرار گرفتیم!

مجری: این چیه؟

فامیل: تسمه ماشین لباسشویی!

مجری: دستتون درد نکنه…ولی این به چه دردی میخوره؟

فامیل: گفتیم اگه دلت واس ماشین لباسشویی تنگ شد اینو ببینی خوشحال شی

مجری:ماشین لباسشویی چیزیش شده؟

فامیل: نه بابا…فقط یه کوچولو ترکیده!

مجری: دارین شوخی میکنین؟

فامیل: آقای مجری وقتی شما دمپایی پاته مگه مغز خر خوردیم یه همچین شوخی خطرناکی بکنیم؟

جیگر: جیگرم! جیگرم! جیگرم!

فامیل: همین الاغی که اینجا وایساده میگه "جیگرم” زد ماشین لباسشویی رو ترکوند! گذاشتیمش تو ماشین لباسشویی که تمیز شه،انقد اون تو جفتک زد ماشین لباسشویی منفجر شد!

مجری: این فکر کدومتون بود که جیگر رو اینجوری بشورین!؟

فامیل: آقای مجری حالا وقت زیاده واس تعریف کردن از خلاقیت من…اول باید یه فکری به حال ماشین لباسشویی کرد

مجری: چجوری انقدر اعتماد به نفس داری!؟

فامیل: این احتمالاٌ بخاطر تغذیه ی مناسبمه!

بقیه را در ادامه مطلب بخوانید