اغلب مردم تقریباً به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند. در برابر یک موقعیت یکسان یکی بدبختی و فلاکت را می بیند و دیگری موقعیت ها و فرصت های تازه را.

شاد بودن همیشه آسان نیست. شاد بودن می تواند یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی باشد. لازمه شاد زیستن، جستجوی زیبایی ها و خوبی هاست.

بقیه در ادامه مطلب

قلم و رنگ در اختیار شماست. بهشت را نقاشی کنید و بعد، وارد آن شوید. علت غمگینی انسان آن است که زندگی بدان گونه ای که او می خواسته نیست. زندگی با آرمان های او جور در نمی آید و در نتیجه او را غمگین و افسرده می سازد.

شاد زیستن، یک تصمیم است. خیلی ها چنان زندگی می کنند که گویی یک روز در مسیر عمر عاقبت به «شادی» خواهند رسید، مثل کسی که به ایستگاهی می رسد. انسان باید احساس کند که برای شادتر بودن و برای بهره برداری بیشتر از زندگی نباید دنیا را تغییر دهد، بلکه باید خودش تغییر کند.

دنیا بی عیب و نقص نیست. میزان ناخشنودی ما در واقع فاصله میان واقعیت و آرمان است؛ اگر ما توقع کمال نداشته باشیم، شادی آسان تر به دست می آید.


ممکن است نگاهی به زندگی خود بیاندازیم و بگوییم: اگر مجبور نبودم با این دوستان کم خرد و همسر تنبل و بچه های آتش پاره سر کنم، می توانستم وقتی برای رشد فردی ام انتخاب کنم. یا اگر دوستان، والدین، موقعیت، محیط و خیلی چیزهای دیگر برایم در سطحی بالاتر قرار می داشت آنوقت می توانستم مراحل کمال را طی کنم... این اشتباه است!


رشد فردی ما سر کردن با همین آدمهاست. آدمهای زندگی ما، معلم های ما هستند. دوستانی که بد قول اند، شوهرهایی که در خواب خرناسه می کشند، بچه های ناسپاس و همسایه هایی که زباله های خود را جلوی منزل ما می ریزند. همه و همه، تا زمانی اینگونه هستند که به خود می گوییم: اگر این آدم ها در رفتارشان تجدیدنظر می کردند، می توانستم خوشبخت تر زندگی کنم. اگر شخصی در زندگی وجود دارد که شما را عصبی می کند پروژه شما باید مقابله مؤثر با خشم باشد و برای این کار هم یک حریف تمرینی ایده آل در زندگی تان وجود دارد، عجب سعادتی...!


شاید بگویید رهایش می کنم، این طوری همه کارها رو به راه می شود، اما مشکل شما با این کار حل نمی شود، کافی است شخصیت دیگری وارد زندگی شما شود و او هم به همان اندازه شما را عصبی کند. هر انسانی که در سر راه زندگی ما قرار می گیرد چیزی برای آموختن و فراگرفتن دارد. کافیست ورودی هایمان را باز بگذاریم، نشانه ها را تشخیص دهیم و قدر لحظه لحظه زندگی را بدانیم.


اگر امروز از خداوند شفیقی برای زندگی می طلبید یا پرسشی برای سؤال های بی انتهایتان می خواهید، جای هیچ تعجبی ندارد که فردا روز انسانی جدید در سر راه زندگی شما قرار بگیرد و جواب بسیاری از خواسته های شما را در خود داشته باشد.